چرا در ایران، نیت شیطانی این قدر زود به تجاوز منجر میشود؟

نیک نیوز : از دختر دبستانی روستایی، فقط کفشهایش پیدا شد! چندی بعد جنازه خفه شده او، پس از تعرض یافت شد. متجاوز و قاتل که بود؟ مردی متأهل! او گفت: "دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، آن را عملی کردم!"
چگونه است که در ایران، این نیت های پلید شیطانی، زود به مرحله عمل میرسند؟ اگر قرار باشد نیت شیطانی این قدر سریع ایجاد شده و به مرحله ی عمل برسد، در کشورهای غربی، که استخرها مختلط، مشروب فروشیها در دسترس، تابلوهای نیمه عریان در مقابل و فیلم های شهوت انگیز تلویزیون در دید همگان است، باید روزانه ده ها هزار نفر مورد تعرض قرار گیرند.
پاسخ سؤال در این نکته است که جمله سه قسمتی: "دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، نیت خود را عملی کردم"، در حقیقت جملهای چهار قسمتی است: "دخترک را تنها دیدم، نیتی شیطانی به ذهنم رسید، دیدم انگار در این مملکت، «کسی به کسی نیست»، نیت خود را عملی کردم!"؟؟؟
کشورهای غربی با درست در اختیار گرفتن قدرت رسانهای، به هر نافهمی فهماندهاند که در این شهر، نسبت به جرمهای خشن، به ویژه نسبت به کودکان و دختران، حساسیت زیادی وجود دارد و "کسی به کسی هست!" وقتی دختر ده سالهای به نام "هولی جونز" در کانادا ناپدید شد، به مدت دو روز، "خبر اول" تمام شبکههای مهم خبری آن کشور بود! ما چه میکنیم؟ فورا این گونه اخبار را پنهان میکنیم تا زمان دستگیری احتمالی مجرم!
آیا از کم شعوری غربی هاست که برنامههای مهم تلویزیونی را قطع کرده و تعقیب و گریز یک مجرم را به طور زنده پخش میکنند؟ تفاقا غربیها در این موارد، بسیار عاقلانه عمل میکنند چون میدانند مسئله اصلی، دستگیری مجرم نیست، بلکه فهماندن این امر، به مجرمان بعدی است که این جا، شهر است نه جنگل؛ و ربودن یک کودک و یا تعرض به او، یعنی مواجهه با کل حکومت و مردم!!
در ایران ما، وقتی یک جانی به یک دختر تعرض میکند حداکثر خود را با یک خانواده، طرف میبیند که به راحتی با تهدیدهایی مانند پخش فیلم تعرض و یا تجاوز به عضو دیگر خانواده، آنان را از شکایت منصرف میکند. ولی در غرب، کودک، از جامعه ربوده میشود نه از خانواده؛ و جانی میداند از فردا، جنایت او مورد توجه همه رسانه هاست و انصراف شاکی خصوصی تأثیری ندارد.
من نمیدانم تعداد "جنگل بانان" در این کشور چند نفر است ولی هر چه هست، تعداد "جنگل بینان"، یعنی کسانی که جامعه ایران را مثل "جنگل" تلقی میکنند و از قمه کشی و ربایش و تهدید و تجاوز و جرمهای دیگر ابایی ندارند، کم شمار نیست. به سبب جمعیت رو به رشد "جنگل بینان" است که اگر آینه دو خودرو، کمی با شدت به هم برخورد کند، پیاده شدن از خودرو با قمه، منظره نادری در تهران نیست!
مردم عادی به کنار، در کدام کشور جهان، شروران در مواجهه با پلیس، به جای فرار، مکررا با قمه به مأموران مسلح حمله میکنند؟ آیا این پدیدهها دلیلی بر گسترش تعداد "جنگل بینان" نیست؟
نماز صبح، رادیو را باز میکنید، پیام اخلاق میدهد، از خانه خارج میشوید، بر دیوار روبرو، پیام اخلاقی نوشته است. در و دیوار شهر، پر است از تابلوها و بیلبوردهای اخلاقی. تلفن های همراه پی در پی پیامهای اخلاقی برایمان باز میکند. بالای سربرگ نامههای اداریمان، پیام اخلاقی نوشته است، آخوند اداره، ظهر کلی برای ما اخلاق میبافد. عصر در مراسم ختم کلی اخلاق میآموزیم. از ده شبکه سیما، دست کم در هر زمان، شش تا مستقیم، سخنرانی فلان آقا را پخش میکند که پیام اخلاق میدهد. آنهایی هم که فیلم پخش میکنند، همان حرفها را از زبان هنرپیشگانشان، دوباره به خوردمان میدهند! اگر بنا بود این پیام ها کاری بکند، ما الان باید در بهشت اخلاق زندگی میکردیم! کلانتری ها و دادگاه های ما، مانند سوئیس بیکار بودند! ای قربان درس اخلاق دادنتان!
میبینید همه چیزمان به همه چیزمان میآید: یشترین متخصصان پزشکی؛ و بیشترین آمار بیماری! بیشترین روحانی و معلم اخلاق؛ و بیشترین پرونده ی دادگستری و کلانتری! بیشترین بانک و سیستم حسابرسی؛ و بیشترین دزدی و اختلاس! را داریم. ما خنده دارترین مردم جهانیم! هیچ جا و هیچ کس را هم در دنیا آدم حساب نمیکنیم!!!
مجتبی مطهری
نظر شما